حنّه، همسر عمران علیه السلام، اسوه صادقات و مخلصات
مريم -عليها السّلام -دست پرورده مرد و تربيت شده ي پدر نيست ؛ بلکه تربيت شده ي مادر است . بسياري از پدرها و مادرها مربيان دلسوز هستند ، اما نمي توانند براي فرزندي مانند مريم -عليها السّلام- پدر يا مادر دختري چون او باشند . شرايط بسياري لازم است تا انسان به مقامي برسد که فرزندش را به خدا اهدا نمايد و خدا هم او را قبول کند . مادر مريم او را به خدا پناه داد و خدا نيز به وي پناهندگي داد و در پناه خود پذيرفت ؛ آنگاه استعاذة مادر مريم -عليها السّلام- به صورت استعاذه ي مريم -عليها السّلام- ظهور کرد .
وقتي مريم به دنيا آمد ، مادرش گفت : « إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ » و خدا هم فرمود :« فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ » و سپس افزود : « وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً » [1] افراد بسياري تنها کوشش آنها مقبول خداست ، نه خود آنها ؛ از اين رو خدا درباره همه ي افراد نمي فرمايد : آنها را قبول کرديم و پناه داديم ؛ بلکه مي فرمايد : « َ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ » [2]
پذيرش عمل غير از قبول گوهر ذات عامل است . اعمال بسياري از مردم مي تواند مقبول درگاه خدا باشد ، اما آيا گوهر ذاتشان هم مقبول است يا نه ؟ خداوند درباره مريم -عليها السّلام- فرمود : «فَتَقَبَّلَها» و نفرمود :«تقبل عملها» ؛ بنابراين مادر مريم -عليها السّلام- را به پناه خدا سپرد و خدا نيز پناهندگي داد ؛ آنگاه در نتيجه ي پناه خواستن مادر از خداوند ، فرزندش در کنار محراب مي گويد : « قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا » [3] پس در ارزيابي مقام و کمالات مريم -عليها السّلام- نقش مادر آن بانو را نبايد فراموش کرد؛ چراکه اخلاص او بود که سبب شد پروردگار هديه اش را بپذيرد و تحت حمايت و پرورش خويش قرار دهد.
مادر اين بانو بود که لياقت داشت مادر پيغمبر بزايد او آن خضوع را داشت که به نذر خود عمل کند و فرزندش را به معبد حق اهدا نمايد و ذات اقدس الهي اين گوهر را پذيرفت ؛ زيرا مي دانست که اگر به او فيض عطا نمايد ، در حفظ آن فيض امين خواهد بود .
زماني که مادر حضرت مريم او را به دنيا آورد گفت : « فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثي وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثي» [4]
ولي چون او را فرو گذارد (و او را دختر يافت) گفت: خدايا من دختر زاييدهام- ولي خدا از آنچه او به دنيا آورده بود آگاه بود (و سپس گفت) پسر همانند دختر نيست.
آشنايان به معارف قرآني در کتابهاي ادبي خود ، سخن مادر مريم را تا اندازه اي دست تفسير مي کنند ، ولي ناآشنايان به بلنداي معارف قرآن ، سخن او را به همان رسوم جاهلي تفسير کرده اند ؛ با دقّت در کتب ادبي روشن مي شود برخي اديبان ، تشبيه را در جمله « و ليس الذّکر کالأنثي » تشبيه معکوس دانسته ، مي گويند : چون مذکر بهتر از مؤنث و مرد بالاتر از زن است ، اگر کسي بگويد : « ليس الذّکر کالأنثي » ، عکس آن را قصد نموده است و در واقع ، نظرش اين است که « ليست الأنثي کالذکر » ؛ يعني دختر مانند پسر نمي شود ؛ عده اي نيز تشبيه در آيه را تشبيه اصل دانسته اند ؛ به اين بيان که هرگز پسر نمي تواند نقش اين دختر را ايفا کند و هيچ مردي نمي تواند که پدرِ عيسي u شود و پسرها شايستگي اين دختر را ندارند ؛ بنابراين تشبيه در آيه تشبيه مستقيم است ؛ نه معکوس [5].
پيامهاي تربيتي دريافتي که درس عبرتي اند براي همه ي بشريت بخصوص مادران، بدين شرح است:[6]
- 1. تمايلات انسان مهم نيست، مصلحت و خواست خداوند مهم است. «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ»
- گاهي دختر در پاكي و پاكدامني، به جايي ميرسد كه هرگز پسر به آن نميرسد. «لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثي»
- حضرت مريم مقام والايي دارد. «لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثي» مراد از «كَالْأُنْثي» زن خاصّي است.
- براي فرزندان خود، نام نيكو انتخاب نماييد. «إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ»
- مادر، حقّ نامگذاري فرزند خود را دارد. «إِنِّي سَمَّيْتُها»
- تغييرات جزيي، شما را از خدا و اهداف عالي دور نكند. با اينكه فرزند بر خلاف تصوّر دختر شد، امّا نام او را مريم كه به معناي خادمه است گذاشت.«سَمَّيْتُها مَرْيَمَ»
- قبل از هر چيز، به فكر سلامتي فرزند از شرّ شيطان باشيد. «أُعِيذُها»
- تنها فرزندان بلافصل را در نظر نگيريد وبا دورانديشي، نسلهاي بعدي را نيز در نظر داشته باشيد. «أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها»
- براي تأمين سعادت فرزند، تنها به تربيت خود متّكي نباشيم، او را به خدا بسپاريم كه تواناييهاي ما محدود و عوامل انحراف زياد است. «أُعِيذُها بِكَ»
10. مادر مريم، جايگاهي خاص دارد. از بيان نذر او، اخلاص او، نامگذاري او و استعاذه او اين برداشت استفاده ميشود. «نَذَرْتُ لَكَ»، «سَمَّيْتُها»، «أُعِيذُها بِكَ»
11.شيطان، دشمن ديرينه نسل بشر است.[7] «أُعِيذُها»، «مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ»
1- آل عمران / 37 و 36
2- مائده / 27
3- مریم / 18
آل عمران/36
- جوادی آملی، عبدالله،زن در آیینه جلال و جمال ، ص131-133.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج2، ص52
[7] - موسوی، سید محمد مهدی ، قصص قرآن تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، مشهد: بلال،ص 279و 278