متن سخنرانی حجت الاسلام رفیعی در روز دوم شهادت (بیت رهبری)- در إحیاء معنویت در خانواده طبق سیره فاطمی
این سخنرانی را رو گوش می دادم و انقدر زیبا و دلچسب بود که همون موقع تایپ کردم تا شما خواننده عزیز هم از آن بهره ببرید…….إنشاءلله
قرآن کریم برای خانواده تعریف داره؛ میگه باید معنویت بر آن حاکم باشه؛
سوره طور می فرماید: بهشتی ها گرفتاری های اینجا رو ندارند؛ همش سلاما سلاما است؛ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿۲۵﴾ (از هم می پرسند:چی شد که بهشتی شدی؟ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ(26 /طور)-گويند ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم…….
شفقت از صفات خدا و امام است یعنی محبت منطقی؛ محبتی که عاقلانه باشه؛
این اصل معنویت در خانواده است. از همان آغاز ازدواج این ویژگی را در خانواده هامون رشد بدیم؛ گاه میگن هرچه سوادش بیشتر شد معنویتش کمتر شد, چه کنیم معنویت فرزندانمون رشد کنه؟؟؟
ریا:در آیه ۹۰ سوره انبیاء[۲۲]به سه ویژگی برای خانواده زکریا اشاره کرده است: در انجام کار خیر شتاب میکردند و در همه حال،خدا را میخواندند و همواره در برابر او خشوع داشتند: «…اِنَّهُم کانوا یسـرِعونَ فِی الخَیرتِ و یدعونَنا رَغَبًا و رَهَبًا و کانوا لَنا خـشِعین».
1-یسارعون علی الخیر
2-یدعونَنا رَغَبًا
3- خاشع در برابر خدابودند(کانوا لَنا خـشِعین)
سیره فاطمی سلام الله علیها(هل اتی)
1-یوفون بالنذر(فرزندشون مریض شده؛ نذر می کنند؛ تعهد می دهند؛
حسن و حسین علیهما السلام در کودکی بیمار شدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه دو نفر از اصحاب از آنها عیادت کرد.
یکی از اصحاب به علی علیه السلام عرض کرد: چه خوب بود برای شفای دو فرزندت نذری برای خدا می کردی.
حضرت علی علیه السلام فرمود: نذر میکنم اگر خوب شدند سه روز را روزه بگیرم. فاطمه نیز چنین گفت.
حسن و حسین علیهما السلام هم گفتند: ما نیز سه روز روزه می گیریم.فضه، کنیز آنان، نیز همین نذر را کرد.
(تا گرفتار شدی (علاوه بر کار پزشکی) خودت رو نباز، اعتقاد ات دینیت رو قوی کن)
2- یخافون … از شر قیامت می ترسند(يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً - سوره انسان/7 )معاد ترسی وقتی در خانه کم بشه زن اهل خیانت نیشه؛ ارتکاب گناه راحت می شه
3- یطعمون طعام… دست خیر داشتند؛ انفاق داشتند؛ وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً (8)
4- اخلاص در عمل بدون نیاز به تشکر و پاداش . إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَلا شُكُوراً (9)
5- إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً (10)
امام علی (علیه السلام)نشستند، کنار بستر زهرای مرضیه(علیها سلام): یابن عم(داره یاد میده اصل تکریم در اسم و نام بردن)3چیز در زندگی من با تو نبود: انه قد نعیت الی نفسی واننی لا اری ما بی الا اننی لاحق بابی ساعة بعد ساعة وانا اوصیک باشیاء فی قلبی; ای پسر عمو! خبر مرگ به من رسیده و آنگونه که در می یابم پس از اندک زمانی، به پدرم ملحق می شوم، آنچه را در دل دارم به تو وصیت می کنم .»
علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام فرمود: «اوصینی بما احببت یا بنت رسول الله; ای دخت رسول خدا! آنچه دوست داری وصیت کن .»
آنگاه علی علیه السلام کنار سر فاطمه علیها السلام نشست و به آنان که در اتاق بودند فرمود بیرون روند . سپس فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام فرمود: «یا ابن عم! ، ما عهدتنی کاذبة ولاخائنة ولا خالفتک منذ عاشرتنی; ای پسر عمو! از روزی که با من زندگی کردی، از من دروغ و خیانت ندیدی و هیچ گاه با تو مخالفت ننمودم .»
و علی علیه السلام در پاسخش چنین گفت: «معاذ الله انت اعلم بالله وابر واتقی واکرم واشد خوفا من الله [من] ان اوبخک بمخالفتی . قد عز علی مفارقتک وتفقدک، الا انه امر لابد منه . والله جددت علی مصیبة رسول الله وقد عظمت وفاتک وفقدک فانا لله وانا الیه راجعون من مصیبة ما افجعها وآلمها وامضها واحزنها، هذه والله مصیبة لا عزاءلها ورزیة لا خلف لها; نه، هرگز! تو نسبت به خداوند آگاه تر، نیکوکارتر، پرهیزگارتر، گرامی تر، و خائف تر از آن هستی که تو را به عنوان مخالفت با من سرزنش کنم . جدایی و فقدان تو برای من بسیار سخت است . ولی چه باید کرد که چاره ای برای مرگ نیست . سوگند به خدا، مصیبت رسول خدا برای من تازه شد و وفات و فقدان تو، [برای من] بسیار بزرگ [و دشوار] است . پس «انا لله وانا الیه راجعون » از مصیبتی که بسیار دلخراش و دردناک و دشوار و اندوه آور است . به خدا قسم! این مصیبتی است که تسلیت [و آرامش] ندارد و حادثه جانسوزی است که جبران ناپذیر است . »
سپس مدتی با هم گریستند و علی علیه السلام سر فاطمه علیها السلام را به سینه چسبانید و فرمود: «اوصینی بما شئت فانک تجدنی فیما امضی کما امرتنی به واختار امرک علی امری; آنچه می خواهی وصیت کن، همانا مرا آن گونه خواهی یافت که به وصیت تو بخوبی عمل کنم و امر تو را بر امر خودم مقدم می دارم .»
سپس فاطمه علیها السلام به بیان وصایای خود پرداخت(بیت الاحزان، محدث قمی، با ترجمه محمدی اشتهاردی، ص 241; بحار الانوار، ج 43، ص 191 .)
(بخش عمده ای از طلاق ها به خاطر بی دقتی و بی توجهی یک خانم یا اقا که منجر به خیانت می شه) و دیگری مخالفت با مرد هست که قائم و قوام و قیّم یه خانواده است(امروزه یکی از این 3 عامل=دروغ- خیانت-مخالفت؛ اثر گذار است در طلاق خانواده ها و تزلزل آن ها))-
- این خانواده مصداق آیه تطهیرند؛ این جمله نهایت تواضع حضرت که به ما درس می دهد که خانواده باید اینجور باشه؛ امیر المومنی در ادامه به مدح زهرا می پردازد: همه وجودت فانی در خداست؛ تو عالم ترین هستی نسبت به خدا و نیکوکارترین هستی و تمام وجودت تقواست….این ها رو باید از این خانواده در س بگیریم و این کانون که باید موجب انسجام و همدلی بشه و موجب جدایی و تلخی نباشه
اولین سئوال فاطمه زهرا سلام الله علیها هنگام خواستگاری: آیا خدا راضی است؛ نگفت چه قدر پول داره
شب عروسی:نعبد الله فی هذه الیله؛ حاکمیت معنویت در این خانه (یعنی نماز مستحبی؛ زهرای مرضیه یه گوشه ای از خانه را به عنوان محراب گذاشته بود…قامت فی محرابها طبق روایت= محراب داشتند/ اصل معنویت یعنی؛ قرائت قرآن داشته باشی؛مقید به خمس و لقمه حلال باشی؛ هم زندگی نورانی می شه و هم اخلاق اصلاح می شه و این کانون گرم می شه)
سلمان میگه دیدم حضرت هم زمزمه می کنه به ذکر و هم حسن علیه السلام روی پایش و هم کار خانه انجام می ده؛(طلبه ی عزیز شما هم همینگونه هستی؟؟ ….إنشاءلله که هستید….)
نسبت به فرزندانشون(بُعد زندگی فاطمیه- شب 23 ماه رمضان،این ها رو بیدار نگه می داشت؛ چه می کرد؟؟عصر می خواباند و غذا زود تر می داد و … مقدمات را برای احیا می چید- امام مجتبی: حضرت زهرا هر روز فرزندش را می فرستاد به مسجد تا اینکه پشت پیغمبر نماز بخواند و صحبت ایشان را به مادر بگه؛ بُعد عاطفی بودن ایشان هست که به عنوان یک مادر، خوب به سخن فرزندش گوش می داده
امام حسین فرزندش امام سجاد را ، در حالی که از او خون میریخت در آغوش گرفت و دعایی که از مادرش آموخته بود؛ به فرزندش یاد داد….