همسر علامه طباطبایی و صحنه کربلا
هر آنچه از نقش زنان در حماسه سازی عاشورا بیان کنیم ؛ باز جای بحث و گفت و گو باقی است؛ لذا تصمیم گرفتم در فرصتی که مجدد برای شرکت کنندگان مسابقه حماسه عاشورا لطف نمودند و قرار دادند؛ بپردازم به بیان داستان های زنان حماسه ساز در عصر حاضر که شاید تا به حال و یا اندک از توصیفات و نقش این زنان مومنه در ترویج فرهنگ عاشورا و دین مبین اسلام که گاه پا به پای همسران اثر گذار خویش طی نمودند؛ اما گمنام این مسیر با ارزش را گذراندند، به عزیزان بنمایانیم؛ إنشاءلله……..
علامه طباطبایی می فرمایند: عیال ما زن بسیار مومن و بزرگواری بود(ایشان دختر آیت الله میرزا مهدی تبریزی بودند.)
به همراه ایشان برای تحصیل به نجف اشرف مشرف شدیم و ایام عاشورا برای زیارت به کربلا می رفتیم.
پس از آن به تبریز مراجعت کردیم .
روز عاشورایی ایشان در منزل نشسته و مشغول خواندن زیارت عاشورا بود و گفت:«ناگهان دلم شکست و با خود گفتم: 10 سال در کنار مرقد مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) در روز عاشورا بودیم و امروز از این فیض محروم شده ایم…….یک مرتبه دیدم که در حرم مطهر در زاویه بین بالا سر و روبرو ایستاده و رو به قبله مطهر مشغول خواندن زیارت هستم و حرم مطهر و خصوصیات آن مثل گذشته بود ولی چون روز عاشورا بود و مردم غالبا برای تماشای سینه زنی می آمدند؛ فقط در پایین پای مبارک ، مقابل قبر سید الشهدا چند نفری ایستاده بودند و بعضی از خدّام مشغول زیارت خواندن بودند. چون به خود آمدم دیدم در خانه خود نشسته و در همان محل مشغول خواندن بقیه زیارت هستم. »
قطعا این بانوی بزرگوار با مداوت خود در طی 10 سال عاشورا خواندن، آن را بین فرزندان خود نیز نهادینه نمودند و با همراهی که همسر بزرگوارشان داشتند؛ ایشان توانسته بود آنجا با آرامش از ناحیه همسر خویش آن دوران پر مشقت تحصیل در دیار نجف را با ثمره بالا که اینک در دروس حوزه به روشنی نمایان است؛ ایجاد کنند و ماندگار در اذهان شوند.
پس می توان اذعان داشت، ایشان یکی از همسران نمونه در عصر حاضرند که همچون فردی مانند علامه طباطبایی که خود سرآمد ایمان بودند از همسرشان اینگونه تمجید نمایند: عیال ما زن بسیار مومن و بزرگواری بود.
قصه های بانوان؛ص46- همچنین 114کتاب داستان از زنان مسلمان،محمد حین محمدی،ص76