وَ إِذٰا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهٰا أَوْ رُدُّوهٰا
در كشف الغمه آمده است؛ چون معاويه، حجر بن عدى-رحمة اللّه عليه-و يارانش را به قتل رساند، در همان سال امام حسين عليه السّلام را ملاقات كرد و گفت: يا ابا عبد اللّه! آيا مطلع شدى با حجر و يارانش، شيعيان پدرت، چه كردم؟ فرمود: نه. گفت: آنها را كشتيم و كفن كرديم و بر جنازهشان نماز خوانديم، امام حسين عليه السّلام لبخندى زد و فرمود:
اى معاويه اين گروه روز قيامت خصم تو خواهند بود. به خدا سوگند بدان و آگاه باش كه اگر ما چنان عملى را نسبت به پيروان تو مىكرديم نه آنها را كفن مىكرديم و نه بر ايشان نماز مىخوانديم! به من خبر دادند كه تو نسبت به [پدرم]ابو الحسن عليه السّلام جسارت مىورزى و بر ضدّ او دست به كارهايى مىزنى و از بنى هاشم عيبجويى مىكنى به خدا سوگند كه زهى براى كمان ديگران ساختهاى و بر هدف ديگران تيراندازى كردهاى و از جاى نزديك، به دشمنى ايشان دست يافتهاى، و از كسى پيروى كردهاى كه نه سابقۀ ايمان دارد و نه دورويى و نفاقش تازگى دارد. هرگز او به فكر تو نيست تو خود به فكر خودت باش، و او را ترك كن. -اشارۀ حضرت به عمرو بن عاص است-. 1
انس مىگويد: خدمت امام حسين عليه السّلام بودم ناگاه كنيزى وارد شد و يك دسته ريحان تقديم كرد.
حضرت فرمود: تو در راه خداى آزادى! عرض كردم: تقديم يك دسته ريحان آن قدر اهميّت نداشت كه او را آزاد كنى؟ فرمود: خداوند ما را چنين ادب آموخته است مىفرمايد: وَ إِذٰا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهٰا أَوْ رُدُّوهٰا 2 و بهتر از هديۀ وى آزادي اش بود. 3
روزى به برادرش حسن گفت: «دوست داشتم كه زبان تو مال من بود و قلب من از آن تو.» 4 امام حسن عليه السّلام نامهاى به آن حضرت نوشت و بخشش او را به شاعران، مورد ملامت قرار داد…..
در پاسخ نوشت: تو بهتر از من مىدانى كه بهترين مال آن است كه آبرو را حفظ كند. 5 خدا تو را يارى كند!
1- کشف الغمه ص ١٨۴ .
2- نساء/ ٨۶ : و هنگامى كه كسى به شما تحيت گويد، پاسخ آنها را به طور بهتر بدهيد يا [لا اقل]به همان گونه پاسخ گوييد.
3- كشف الغمه، ص ١٨۴ و ١٨۵ . ١۶٧
4- كشف الغمه، ص ١٨۴ و ١٨۵ .
5- كشف الغمه، ص ١٨۴ و ١٨۵ .
6- كشف الغمه، ص ١٨۴ و ١٨۵ .
قرآن كريم هدايت جامعه را از افراد خانواده آغاز مي کند؛ زيرا جامعه را قوم و قبيله و عشيره و گروه ميسازد و هر يك از اين ها نيز از كانون خانواده و افراد آن سرچشمه ميگيرد. خطابها و احكام قرآن كريم نخست متوجّه تكتك مردم است و همه آنها را به سوي صراط مستقيم هدايت ميكند.( سوره نحل، آيه 96) سپس دستورهاي نوراني خود را متوجّه خانواده كرده، روابط عاطفي و معنوي ميان همسران و والدين و فرزندان را بيان ميكند.
همچنین خلقت هر يك از همسران را از نشانه هاي خدا دانسته، زن را آرامش بخش مرد ميشمرد و اساس خانواده را بر محور مودّت عاقلانه و رحمت عطوفانه استوار ميداند؛ (و من آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة؛ سوره روم /21) که در آن زن به عنوان پايه سكون و آرامش معرفي شده؛
در پاسخ به فرزندم می گویم:
عزیزم البته که غیبت امام معصوم؛ مسأله ای نیست که مربوط به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) باشد. بل قبل از ایشان هم مسأله زمدگی مخفیانه و دور ز دیدگان مردم توسط امام هادی و عسکری(علیهم السلام) صورت گرفته بود.
مثلا حضرت موسی که 40 روز از امت خود غایب شد؛ یا حضرت مسیح که به خواست خدا از چشم امتش پنهان شد و نتوانستند او را بکشند.1
آوردهاند كه فاطمه عليها السّلام پسرانش؛ حسن و حسين را در وقت بيمارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه در همان بيمارى از دنيا رفت، خدمت آن حضرت آورد، عرض كرد:
«يا رسول اللّه؛ اين دو، پسران تو هستند، چيزى به يادگار به ايشان بسپار
فرمود: امّا حسن، سيرت و بزرگوارى مرا دارد و امّا حسين، جود و شجاعت مرا دارا است» . 1
جنابذى چنين نقل كرده است: «امّا حسن، هيبت و آقايى مرا دارد و امّا حسين جرأت وجود مرا» . 2
………….عمر بن سعد فرياد كرد: اي مردم اين پسر كسي است كه پشت گردنكشانعرب را به خاك نشانده و فرزند قتال العرب است چهل سال شمشير زد، گفتند: چه كنيم؟گفت: از اطراف حمله كنيد. چهار هزار نفر از مردان اطراف خيام او را گرفتند و روابط او راقطع كردند و راه را بر او بستند.»
اين دلاوريها در حالي بود كه امام (علیه السلام) تنها شده بود و ميدانست كه شهيد خواهدشد ولي شجاعانه و دلاورانه تا آخرين نفس جنگيد و پشت به دشمن نكرد. و درسدلاوري و شجاعت را براي همه سپاهيان اسلام، به ويژه شيعيان به يادگار گذاشت.
1 ) كشف الغمه، همان ص ١۵۴ .
2 ) همان مأخذ، همان ص 154 .
سبحان الله؛ به قدرت و عظمت خالق بی همتا که از هیچ نکته ای بر بندگانش غافل نگشته و همه را در نهان هم برای روشنگران و بینایان در کتاب خویش و زبان وحی؛ آشکار و متجلی ساخته است.
چه بگویم از عظمت خلق مهربانم؛ که هرچه گویم کم است و اندک…..
امروزه آنقدر تعداد جلسات برای آقایان اندک و وقت گیر است که کمتر مردی؛ سعی بر اصلاح رفتار خویش با امانت الهی که خدا در دست او به ودیعه نهاده کوشش می نماید.
لذا ضروری دانستم تا با تعمق بر ریشه های یادگیری رفتار با همسر سخن پند خویش را آغاز کنم تا شاید راهگشای درمان افسردگی ها و متشنج شدن خانواده هایی باشد که بانوان آن از هر راهی؛ سعی بر اصلاح رفتار خویش داشته اند اما مردان پر اقتدار و با صلابت آن خانواده ها اندک تأملی در اندیشه اسلام بر وجود آرامش بخش و تسکین دهنده ی زن(لتسکنو إلیها) سر به غفلت گذاشته و گاه با زورگویی و بی رحمی آن گل ریحانه بخش را تبدیل به گل خشکی بی آب و طعام رها کرده و در باطن خویش به نابجا فکر می کنند که همین است راه درستی که پیش گرفته اند………..اما صد افسوس که در خواب غفلت رها شده و سر به ناکجاآباد خواهند برد.
زن، روح خانه
نقش زن در خانه چنان مهم و سازنده و كليدي است كه بدون او خانه و كاشانه آدمي روح و صفايي نخواهد داشت. مرد هر چقدر كه داراي توان بدني و مالي و اعتباري و جايگاه علمي و اجتماعي مهم و بالا باشد به زن به عنوان يك همسر و آرامش بخش نياز دارد. خانه اي كه در آن زن نباشد همچون بدني است كه روح ندارد و مسلما بدن بي روح مرده اي است كه به هيچ كار نيايد و اميدي به حيات آن نمي رود.
با وجود زن، خانه از گرمي عاطفه و محبت سرشار مي شود. تصور كنيد كه همسر خانواده براي چند روزي به مسافرت برود، مرد خانه هر شب كه به خانه باز مي گردد با خانه اي سرد و بي روح و بي صفا و ساكن و مرده و بي نشاط مواجه مي شود و او تازه پس از يك روز كار طاقت فرسا بايد چراغ خانه را خود روشن كند و به آن گرمي ببخشد اما هيچ گاه نخواهد توانست جاي خالي همسر را پر كند و چه نيكو گفته اند بزرگان كه: به خانه اي كه نه در آن زن است، زندان است.(http://www.maarefquran.org)