بأی ذنب قُتِلت..............؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عبداللّٰه در همان سن شيرخوارگى در كربلا به قتل رسيد.
تفصيل ماجرا آن كه چون ياران واصحاب حضرت اباعبداللّٰه عليه السلام شهيد گشتند، و امام تنها گشت، تسليم قضاى الهى شد و دانست مظلومانه و با جگر سوزان كشته خواهد شد. از اينرو نزد اهل حرم آمد و آنان را وداع گفت.
فرمود كه لباس بلا و مصيبت دربر كنند و جامۀ صبر برتن ندرند. كما اينكه آگاهشان ساخت كه خداوند عاقبت امرشان را نيكو مىگرداند و دشمنانشان را (در دنيا و آخرت) به انواع عذاب معذّب مىدارد. سپس طفل شيرخوارش را طلبيد تا وى را نيز وداع گويد. زينب سلاماللّٰه عليها عبداللّٰه را آورد.
امام اورا در آغوش گرفت و بر گونهاش بوسهاى نهاد و فرمود: از رحمت خدا دور باد اين قومى كه جدت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله دشمنشان است.
سپس اورا در مقابل سپاه ابنزياد آورد، و براى جگر تفتيدهاش تقاضاى آب كرد. اما حرمله زير گلويش را نشانه گرفت و گوش تا گوشش را با تير شكافت. امام دست به زير خون گلويش گرفت و خون مطهرش را به آسمان پاشيد كه قطرهاى از آن به زمين بازنگشت.
در آن حال فرمود:
آنچه اين مصيبت را بر من آسان مىگرداند، آن است كه در معرض ديد خداوند است.
خدايا! او نزد تو كمتر از بچه شترى نباشد كه از مادرش جدا شده باشد.
بارالها! اگر يارى (خود) را از ما بازداشتى، آن را جايگزين چيزى كه بهتر از آن است قرار ده، و از ظالمان انتقام ما را بگير.
آنچه را در اين دنياى گذرا بر ما فرود آوردى، ذخيرۀ آخرت ما بگردان. خدايا! تو شاهد بر اين قوم هستى كه چگونه اشبه خلق به
پيامبرت محمد صلى الله عليه و آله را به قتل رساندند.
کتاب تاریخ امام حسین علیه السلام،موسوعة الإمام الحسین علیه السلام