نقش اجتماعی بانوان در انسان سازی(1)
يادگيري اجتماعي فرايند پويايي است. هيچ کودکي دوچرخه سواري را از طريق خواندن نوشته هاي کتاب و مجله نمي تواند بياموزد.
اگر مادري تنها به طور ذهني با اصول دوچرخه سواري آشنا باشد اما تجربه ي علمي نداشته باشد، نمي تواند به کودکش آموزش بدهد و بايد براي مثال از همسر دوچرخه سوارش بخواهد اين کار را انجام دهد.
همچنين تمام نهادهاي موثر در جامعه پذيري، ضمن قبول جنس بيولوژيک افراد، از دوران کودکي، رفتار متفاوتي را ازجنس مذکر و مونث مي طلبند: پسران و مردان رفتار آمرانه داشته باشند و زنان با توجه به شغل مادري، شيوه ي ملايم در پيش گيرند. بسياري از مدافعان حقوق زنان در آمريکا پيرو تحقيقات کم ارزش «کارل گليگال» از نظر مستندات ميکوشند که در تربيت پسران به نحو عجيبي دخالت کنند. دادن عروسک به پسران براي بازي گرفتن هرگونه فرصت براي تحرکها و بازيهاي پر جست و خيز، بخشي از اين روشهاست. آنها معتقدند پسران به شدت نيازمند يادگيري رفتارهاي دخترانه اند(براي اطلاع بيشتر: ر.ک: فمينيسم در آمريکا تا 2003، چکيده کتاب پسران قربانيان فمينيسم، صص 129 ـ 154)……….
علامه طباطبائي در بيان ضرورت صفات دو جنس براي حيات سالم بشري بر اساس نظامي احسن فرمايش قابل توجهي دارند(به برخي از آدرسها اشاره ميشود: الميزان، ج 4، ص 346؛ ج 3، ص 181 و 184 و 175 و 230 ـ 231)، لذا واقع نگري يکي از مزاياي مهم فقه اسلامي است. اسلام، دين زندگي است و در انديشه جهاني خود برنامه عمل ميلياردها انسان را تهيه ديده است. بنابراين هم به خصوصيت فرد انساني توجه دارد که از نقص به سوي کمال ميرود، غرايز مختلف دارد و با عوامل پيراموني مرتبط و از آنها متأثر است و هم به واقعيات اجتماعي. واقعيات اجتماعي حتي اگر مثبت هم نباشد، واقعيتهاي جاري هستند؛ باز هم تا وقتي هستند واقعيت هايي اند که نبايد از نظر دور داشته شوند.
به عنوان نمونه تک فرزندي باعث مي شود فرزند راه کنار آمدن با جامعه را تمرين نکند و جامعه پذيري اش براي هم سفره گي شکل نگيرد.
لذا درست است که هر کودکي مي تواند ياد بگيرد، اما هر کودکي هر چيزي را در هر زماني نمي تواند بياموزد.(هویت ونقش های جنسیتی (مجموعه مقالاتنقش های جنسیتی از دیدگاه اسلام با نگاهی به علوم اجتماعی)،همان، ص 71-72)
اسلام مى خواهد رشد فكرى و علمى و اجتماعى و سياسى و- بالاتر از همه- فضيلتى و معنوى زنان، به حد اعلى برسد و وجودشان براى جامعه و خانواده ى بشرى-به عنوان يك عضو- حد اعلاى فايده و ثمر را داشته باشد. همه ى تعاليم اسلام از جمله مسأله ى تأثير گذاري زنان( بر ترويج فرهنگ عاشورا و حماسه سازی ها) طبق مقتضيات زمان، بر اين اساس است.(سخنرانى رهبری در ديدار با گروهى از زنان پزشك سراسر كشور26/ 10/ 1368؛ ص 419 الی 421)
پس مادري کردن يعني «انسان سازي» و اين به معناي گره زدن آينده بشريت به سبب زن مي باشد؛ همچنين طبق نظر بعضي فمينيست ها: اين گونه نيست که مادري صرفاً گره خورده با رنج و سختي باشد،
بلکه به قول «الشتين»: مادري فعاليتي است پيچيده، غني، چندرويه،پر زحمت و شادي آفرين که زيستي، طبيعي، اجتماعي، نمادين و عاطفي است.(مکنزی یان و دیگران، ایدئولوژی های سیاسی، ترجمه م. قائد، نشر مرکز،صص 80- 79)
با تدقیق در این امر پی می بریم اگر زنان به انقلاب نپيوسته بودند، انقلاب پيروز نمى شد؛ جوانان براى پيوستن به صفوف انقلاب، از خانه ها بيرون نمى آمدند؛ مادرانشان نمى گذاشتند، يا حد اقل آنها را تشويق نمى كردند؛( این مادرانی که الگوی به تمام معنای خود را امامشان حسین(علیه السلام) وشیر زن بودنشان را بانویشان حضرت زینب وحضرت فاطمه (سلام الله علیهما) قرار داده بودند.)
اگر زنان دل در گرو انقلاب نداشتند، مردان اينطور آزادنه در صفوف انقلاب جانفشانى نمى كردند. نقش زن در انقلاب، هم به طور مستقيم، و هم به طور غير مستقيم، يك نقش برجسته و مجموعاً نقش اول است؛ در جنگ هم همينطور بود. (سخنرانى در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران، به مناسبت ميلاد حضرت زينب كبرى (س) و روز پرستار22/ 08/ 1370؛ ص262)
مانند حضرت زینب (سلام الله علیها)؛ مانند نقش مادر عبدالله بن عمیر(. عبداللّه را کشتند و سرش را به سوی مادرش پرتاب کردند. مادر سر را برداشت، بوسید و به سوی دشمن پرتاب نمود. در اثر اثابت آن سر نیز مردی از دشمن کشته شد. آنگاه عمود خیمه را کند و دو نفر را کشت)بانوی دیگر دلهم (دیلم) بنت عمرو؛مانند"بحرّيه"، امّ خلف، نیز بانوی دیگری ست که بعد از شهادت همسر، فرزندش را ميفرستد و امام حسين (ع)اجازه نميدهندولي اين مادر فرزندش را وادار به دفاع از سنگر ولايت مينمايد (بلخاری قمی، 1378، ج3: 6). ام وهب همسر عبداللّه ابن عمیر کلبی لشکریان ابن زیاد را در حال حرکت دید، از همسرش پرسید: این سپاه کجا می رود؟ گفت می روند با حسین بن علی بجنگند. زن آرزوی شهادت او را کرد و عبدالله میل خود را برای شهادت با همسر خود در میان نهاد. و سرانجام عبدالله جان خود را در سرزمین کربلا نثار امام حسین (ع)کرد(مهوری:1381،ص 410) /………..
لطفا برای توضیح کامل زندگی نامه این بانوان که الگوی زنان حماسه ساز امروزند؛ رجوع کنید به قسمت های قبلی وبلاگ