بانوی قرآنی خواهر حضرت موسی(علیه لسلام)
«وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ ،وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلي أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ ،فَرَدَدْناهُ إِلي أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ .»[1]
مادر به خواهر موسي گفت: «در پي او برو» او نيز از دور شاهد ماجرا بود، بدون آن كه آنها متوجه شوند. ما پيشاپيش دايگي زناني را كه شير ميدادند بر او حرام كرديم، آن گاه خواهرش گفت: «آيا شما را به خانواده اي راهنمايي كنم كه ميتوانند او را نگهداري كنند و خيرخواه او باشند.» بدينسان ما او را به مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد و بداند وعده خدا حق است ولي بيشتر آنها نميدانند.
>مادر موسي بعد از آنكه فرزندش را در صندوقي گذارده و در دريا انداخت، به خواهر موسي مأموريّت داد تا مخفيانه اين جريان را پيگيري كند. او نيز بدور از چشم مأموران حكومتي، صندوق را دنبال كرد تا اينكه از دريا نجات يافت و در دامان همسر فرعون قرار گرفت. او هم چنان موسي را زير نظر داشت تا اينكه متوجّه شد درباريان فرعون بدنبال دايگاني براي شيردادن به كودك هستند. امّا موسي هيچ سينهاي را نميپذيرد، سرانجام خواهر موسي با طرح پيشنهاد دايگي مادرش، و پذيرش دربار، تعقيب و مراقبت و مأموريّتش خاتمه يافت. گويا آن ها نمي دانند که خدا بهترين مکرکنندگان است [2] و هرگاه اراده کند که کاري محقق شود ، حتماً به وقوع خواهد پيوست . [3]
پيامهايي که مي توان از رفتار خواهر موسي مأموري زيرک و با شهامت دريافت کرد، بدين شرح است:
- اگر خداوند نخواهد، تشكيلات عريض و طويلي همچون دستگاه فرعون نيز از تأمين غذاي يك كودك عاجز ميماند. «حَرَّمْنا»
- پيشنهادات خود را در رابطه با چيزي كه حساسيّت برانگيز است، بطور عادّي مطرح كنيم. «هَلْ أَدُلُّكُمْ»
- در برابر دشمن بايد زيرك بود. (خواهر موسي، نامي از مادر به ميان نياورد و نگفت: «علي امه»، بلكه آن را به صورت ناشناس ذكر كرد.) «عَلي أَهْلِ بَيْتٍ»
- نيازمنديهاي نوزاد، منحصر در غذا نيست، بلكه او به خانواده و كانون محبّت نيز احتياج دارد و لذا خواهر موسي سخن از سرپرستي همهجانبه كرد، نه تنها تغذيه. «يَكْفُلُونَهُ»
- پيشنهادات خود را به گونهاي مطرح كنيم كه مخاطب، آن را به نفع خود بداند. «يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ»
- 6. كفالتي ارزشمند است كه با خيرخواهي و محبّت همراه باشد. «يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ»
- در برخورد با نظامهاي طاغوتي و خفقانآور، تعقيب و مراقبت امري ضروري است. «قُصِّيهِ»
- براي حفظ اسرار، عادّيسازي در رفتار يك امر لازم است. «عَنْ جُنُبٍ» (خواهر موسي از دور صندوق برادر را زير نظر داشت، تا اين مراقبت بسيار عادّي باشد و سبب حساسيّت و تحريك دشمن نشود.)
- 9. مؤمن، مأموريّت خود را به دور از توجّه دشمن به انجام ميرساند. «وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ»[4]
1- قصص/13-11
2- و اللَّهُ خَیرُ الْماكِرینَ(آل عمران/54)
3- وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یقُولُ لَهُ كُنْ فَیكُونُ (بقره /117)
1- قرائتی، محسن.تفسیر نور، ، ج9، ص: 21-22