سلام دوستان
فردا، روز شنبه روز آخرماه ذی الحجه 2رکعت نماز
(یک حمد، 10قل هوالله و10آیة الکرسی )
وبعد از نماز دعایی درمفاتیح داردکه درقسمت اعمال ماه ذی الحجه میباشد)
هرکس بخواند شیطان میگوید هرچه سختی کشیدم دراین یکسال بیهوده بود
وسال اوبه خیرختم شد
برای شروع عاااااالیه ;) (التماس دعا)
درضمن از امام صادق (علیه السلام) روايت شده كه فرموده است: «اخلاص در همۀ اعمال معنايى است كه كليد آن قبول است» ٢٩ و كمترين حدّ اخلاص آن است كه بنده همۀ توان خود را در راه بندگى به كار برد، و در برابر خداوند به اعمال خود ارجى ننهد، در اين صورت است كه خداوند پاداش عمل او را بر خود واجب ساخته است، چه اگر خداوند بخواهد وفاى به حقّ بندگى را از او مطالبه كند وى از آن عاجز و ناتوان خواهد ماند، و پستترين مقام دارنده اخلاص براى خدا اين است كه در دنيا از همۀ گناهان حفظ مىشود، و در آخرت از آتش دوزخ نجات يافته و به بهشت دست مىيابد. آن حضرت فرموده است:
«دارندۀ نيّت راست داراى قلب سليم است، زيرا سلامت دل از وسوسههاى ناروا نيّت را در همۀ امور براى خدا خالص مىگرداند، خداوند متعال فرموده است: يَوْمَ لاٰ يَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ إِلاّٰ مَنْ أَتَى اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ٣٠
خلاصه، نيّت به اندازۀ صفاى معرفت در دل ظاهر مىشود، و بر حسب اختلاف اوقات از حيث قوّت و ضعف مختلف است، آن كه نيّتش خالص است نفس او و هوسهاى آن تحت سيطره تعظيم خداوند و حياى از او مقهور مىباشد
.
٢٩ ) محدّث نورى آن را از مصباح الشريعة نقل كرده است؛ مستدرك، ج ١ ، ص ١٠ ، اسرار الصّلاة، شهيد دوّم.
٣٠ ) مصباح الشريعة، باب چهارم؛ شعراء/ ٨٩ : در آن روزى كه مال و فرزندان سودى نمىبخشد، مگر كسى كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد.
آيا ايشان آن كسانى نيستند كه به خاطر دوستى خدا خوراكشان را به ديگران خورانيدند و هر يك از ايشان حاضر شدند براى خشنودى پروردگارشان به خود گرسنگى دهند و آن انسانهاى بزرگوار تلخى گرسنگى را بر خود هموار كردند و چشمان آن بزرگواران از گرسنگى به خواب نرفت و طعم شيرين سيرى را نچشيدند و به خاطر دلسوزى بر مستمند، يتيم و اسير، چشمشان را غرق اشك غم كردند و بارها رنج فقدان غذا را صبح و شام پذيرا شدند و گرسنگى در دلهاى اهل بهشت شعلۀ آتش بر افروخت! آنان ايمان راستين داشتند موقعى كه گفتند:
إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً، فَوَقٰاهُمُ اَللّٰهُ شَرَّ ذٰلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لَقّٰاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً. ( انسان/ ١٠ و ١١ : ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و شديد است، از اين رو خداوند آنها را از شرّ آن روز نگه مىدارد و از آنها استقبال مىكند در حالى كه شادمان و مسرورند.)
کسانی كه از احسان آنها برخوردار شده بودند از ايشان سپاسگزارى كردند ولى آنان در برابر گفتند:
إِنَّمٰا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اَللّٰهِ لاٰ نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُكُوراً.
به محمّد بن حنفيّه-رضي اللّه عنه-گفتند: پدرت تو را سخاوتمندانه به ميدان جنگ مىفرستد ولى نسبت به حسن و حسين عليهما السّلام اجازۀ جنگ نمىدهد، فرمود: آنها دو چشم اويند و من دست او هستم، و انسان با دست، چشمان خود را حفظ مىكند. و در جاى ديگر هنگامى كه علت اين رفتار را پرسيدند، فرمود: من پسر اويم ولى حسن و حسين عليهما السّلام پسران رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هستند.
دلاورى و بخشندگى هر دو از يك [پستان]شير نوشيدهاند و در وقت ظهور به يكديگر وابستهاند، بنابراين توأم با يكديگرند و هر آدم بخشنده، دلير است و هر دليرى بخشنده است.
محجة البیضاء؛ج4،ص266-267
بخشندگى او و بيانگر آن است كه او آراسته به صفات پسنديده مىباشد. در عبادت دنباله رو پيشينانش بود تا آن جا كه نقل كردهاند: آن حضرت بيست و پنج مرتبه براى انجام اعمال حج-با اين كه شترانى به همراه او مىبردند-با پاى پياده تا حرم رفت. (كشف الغمه ص ١٨٢ و مطالب السّؤول ص ٧٣ )
على بن عيسى-رحمه اللّه-مىگويد: (كشف الغمه، ص ١٨٢ ) اى كسى كه خدا با توفيقاتش تو را كمك كند و به راه راست خويش هدايتت نمايد؛ بدان كه واژۀ كرم (بخشندگى) كلمۀ جامعى است براى اخلاق پسنديده، [مثلا]مىگويى: كريم الاصل، كريم النّفس، كريم البيت، كريم المنصب و نظاير اينها از اوصاف بزرگوارى در برابر واژۀ لؤم (فرومايگى) كه جامع تمام اخلاق ناپسند است (به طور مثال) مىگويى: لئيم الاصل، لئيم النّفس، لئيم البيت و نظاير اينها.
اكنون كه اين مطلب را دانستى بدان: آن كرمى كه جود و بخشش يكى از انواع آن است در اين قوم، كامل و براى ايشان ثابت، مسلّم و متعيّن بوده و از ايشان تجاوز نكرده است و از رفتار و گفتار ايشان جدا شدنى نيست بلكه كاربرد اين واژه دربارۀ ايشان، حقيقت است و در ديگران مجاز، از اين رو است كه بخل و آزمندى را به هيچ يك از بنى هاشم نسبت ندادهاند و چنين صفتى هرگز از ايشان نقل نشده است. زيرا كه آنان در بخشندگى همسايۀ ابرها بودند و در دلاورى و حماسه بر شيران سبقت داشتند و در حلم و وقار، هم وزن كوهها، ايشان درياهاى خروشان و ابرهاى پر فيض و بارنده بودند.
فما كان من خير اتوه فانّما توارثه آباء آبائهم قبل
هيچ كار خير نبود مگر اينكه انجام دادند زيرا [نيكوكارى را]از پدران و نياكانشان به ارث برده بودند.
از اين رو هنگامى كه از على عليه السّلام راجع به بنى هاشم و بنى اميّه پرسيدند، فرمود: «ما بزرگوارتر و شجاعتر و بخشندهتريم و آنها فريبكارتر، پر حيلهتر و از همه كس زشت كارترند» .
چه راست گفته است آن حضرت! زيرا آنچه در طول زمان از اين دو قبيله ظاهر شد مصداق سخنان اوست و ترديدى نيست كه اخلاق آدميان در طول زمان معلوم مىشود و بنى هاشم اخلاق كريمه را به عنوان يك روش براى خود انتخاب كرده اند.
محجة البیضاء ،ج4،ص265
دركشف الغمه ص177؛ از يعلى بن مرّه نقل شده كه مىگويد: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه مىفرمود: «حسين از من است و من از حسين، خدا را دوست دارد هر كه حسين را دوست دارد، حسين سبطى از اسباط است» .
از امام صادق عليه السّلام روايت است كه فرمود: «حسن و حسين عليهما السّلام در حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كشتى گرفتند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به امام حسن فرمود: قدرت بيشتر به كار ببر، حسين را بگير. فاطمه عرض كرد: يا رسول اللّه! برادر بزرگ را بر كوچك مىانگيزيد؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: [چه كنم، مىبينم]جبرئيل به حسين مىگويد: ادامه بده، حسن را بگير» . (کشف الغمه،ص177)*
ابن طلحه مىگويد: (مطالب السئول،ص73) به طور مشهور نقل كردهاند كه آن حضرت مهمان نواز بود، به هر كه تقاضايى داشت بذل و بخشش مىكرد و صله رحم مىنمود، از مستمند دستگيرى و به سائل كمك مىكرد و برهنه را مىپوشانيد، گرسنه را سير مىكرد و بدهى بدهكار را مىپرداخت، ضعيف را تقويت مىكرد و بر يتيم دلسوز و حاجتمند را يار و ياور بود.
كمتر اتّفاق مىافتاد كه مالى به او برسد مگر اين كه آن را تقسيم مىكرد.