هر اتفاقی برای امام خمینی(ره) می افتاد؛ نشان گر حکمتی پنهان بود...........
دیداری با محمد رضا شاه؛ توسط صدام حسین……..صدام هشدار داد: «من فکر می کردم امام، آدم آرومیه؛ گفتم بفرست نجف؛ خب حالا بفرستیمشون کویت؛ یا اُردن یا….» اما هیچ کشوری قبول نکرد تا اینکه خارج از ایران، مثل کشور فرانسه قبول کرد. در فرانسه امام شناخته شده نبود….رسانه ی فرانسه فقط در حد نشان دادن یک عکس؛ هنگام ورود امام خبر آمدن ایشان را اطلاع داد.(همین)
>اطرافیان امام نگران و ناراحت بودند که؛ الان در فرانسه تا ایران چه مسافت طولانی وجود داره؛ چه طور نظر ایشان را به ایران بفرستیم؟؟؟
که بعد از چند روز خبر نگاری از نُفل لوشاتو گفت: می خواهم با امام مصاحبه ای داشته باشم؛ آن هم رأس ساعت 9 صبح روز جمعه
طبق تصویر معروفی از رهبر عزیز انقلاب؛ ایشان کنار درخت سیبی در حیاط منزلشان فرانسه؛ نشستند و منتظر ورود خبرنگار شدند تا ساعت 9:20 دقیقه هم شد و خبرنگار نیامد؛ امام فرمودند:«الان زمان غسل جمعه من است » و رفتند برای انجام امور خویش؛ خبرنگار بعد از چند ساعت تأخیر آمد و گفت: کسی نبود تا با او مصاحبه کنم….(دروغ)
اطرافیان امام گفتند: ما ناراحت بودیم که چنین فرصتی که پیش آمد برای سخنرانی امام؛ ولی متاسفانه از دست رفت….
امام چند روز بعد به اطافیان خود فرمودند: «یک خواسته دارم، شاخه های گل را فراهم کنید؛ این گل ها را به مسیحی های همسایه بدید؛ که چند روز بعد؛ عید مسیح»…
بعد از آن ماجرا دیدیم عجب، نزدیک 20 تا 30 نفر خبرنگار از کشورهای مختلف؛ آمدند تا از کار امام گزارش تهیه کنند….و آنجا بود که امام در آن مصاحبه ها؛ علیه شاه نیز صحبت فرمودند و ظرف مدت 24 ساعت امام تبدیل شد به یک چهره جهانی (سبحان الله)
مردم ایران ضبط می کردند و در کل ایران، پخش می شد؛ و دست امام باز شد؛ ایشان در مصاحبه ای فرمود: مردم واجب است؛ از نظر شرعی پول برق و آب را به دولت پرداخت کنید؛ شیشه های بانک را نشکانید؛ بیت المال است…..