يادگيري اجتماعي فرايند پويايي است. هيچ کودکي دوچرخه سواري را از طريق خواندن نوشته هاي کتاب و مجله نمي تواند بياموزد.
اگر مادري تنها به طور ذهني با اصول دوچرخه سواري آشنا باشد اما تجربه ي علمي نداشته باشد، نمي تواند به کودکش آموزش بدهد و بايد براي مثال از همسر دوچرخه سوارش بخواهد اين کار را انجام دهد.
همچنين تمام نهادهاي موثر در جامعه پذيري، ضمن قبول جنس بيولوژيک افراد، از دوران کودکي، رفتار متفاوتي را ازجنس مذکر و مونث مي طلبند: پسران و مردان رفتار آمرانه داشته باشند و زنان با توجه به شغل مادري، شيوه ي ملايم در پيش گيرند. بسياري از مدافعان حقوق زنان در آمريکا پيرو تحقيقات کم ارزش «کارل گليگال» از نظر مستندات ميکوشند که در تربيت پسران به نحو عجيبي دخالت کنند. دادن عروسک به پسران براي بازي گرفتن هرگونه فرصت براي تحرکها و بازيهاي پر جست و خيز، بخشي از اين روشهاست. آنها معتقدند پسران به شدت نيازمند يادگيري رفتارهاي دخترانه اند(براي اطلاع بيشتر: ر.ک: فمينيسم در آمريکا تا 2003، چکيده کتاب پسران قربانيان فمينيسم، صص 129 ـ 154)……….
هنگامي که کودک در پاسخ به سير شدن، لبخند کمرنگي مي زند، ممکن است مادر هم به او لبخند بزند.
خيلي زود کودک شرطي مي شود که اگر مي خواهد مادر به او لبخند بزند، بايد خودش هم لبخند بزند؛ بنابراين به مادر لبخند پررنگ تري مي زند و مادر که خودش هم شرطي شده، با پاسخي مثل در آغوش گرفتن کودک لبخند هاي عميق تري را تشويق مي کند؛ به مرور زمان اين کودک تبديل به بچه اي خندان و شاد، نوجواني اجتماعي و سپس بزرگسالي مهربان و صميمي که محبت با اطرافيان را حيطه فعاليت هاي خود قرار مي دهد و همه اين ها به دليل همان شرطي شدن عامل اوليه و تقويت متناوب است. حال که یک بانوبه همين سادگي در آينده کودک خود اثر گذار است؛ پس قطعا اگر بخواهد مي تواند از همان طفوليت کودک را با مفاهيم ديني و مذهبي آشنا کند(به شيوه ي عملي يا لفظي)، لذا جاي تعجب نخواهد بود که تأثير آن را در بزرگسالي فرزندش مشاهده کند و بر اين اساس خود فرزند نيز ادامه دهنده راه مادرش باشد.
بر حسب روايتي ديده مي شود که رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلّم) فرمودند:« خداوند رحمت کند، پدر و مادري را که به فرزندشان کمک کنند تا به آنان نيکي ورزد» . در روايتي از امام جعفر صادق سئوال شد: يک والد چگونه مي تواند به فرزندش در جهت نيکي کردن به او کمک کند؛ آن حضرت در پاسخ فرمودند: «(اگر کاري را از فرزندش خواسته است) به هر ميزان که انجام کار براي او ميسّر شده از وي بپذيرد و آن را که توانايي انجامش را نداشته بر او ببخشد و او را به کارهاي دشوار وادار نکند و از سختگيري با وي بپرهيزد.»
مادرآگاه به فرهنگ عاشورایی وظيفه دارد که به مراقبت همه جانبه به خصوص نياز فرزندش به محبت و نوازش بپردازد و پشتيبان او باشد تا احساس ضعف و خلاء نکند؛ زيرا در ميان همه ي مخلوقات و بندگان، موجودي که بيش از ديگران خصيصه ي رأفت، رحمت و مهرباني در او متجلي است، مادر است. در روايتي آمده است که رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: دعاي مادر سريع تر اجابت مي شود، عرض کردند: چرا يا رسول الله؟ حضرت فرمودند: چون مادر رحمت و مهرباني اش نسبت به فرزند از پدر بيشتر است، خداوند دعاي انسان رحيم و مهربان را هرگز رد نمي کند. (محجّۀ البیضاء، ج3،ص435لذا اصل کلمه رَحِم در لغت به معناي رقّت، نازک دلي و مهرباني و محبتي است که به احسان و نيکوکاري منتهي مي شود.)
ارتباط کودک پس از تولد با مادر، که نخستين فرد نزديک به کودک است؛ نه فقط در تأمين نيازهاي زيستي کودک مؤثر است، بلکه بر حالات رواني و عاطفي وي نيز اثر مي گذارد.
رشد طبيعي و رواني کودک در وهله نخست، به وجود مادر وابسته است و تا مدتي طولاني، وي عمده ترين نقش را در زندگي کودک ايفا مي کند.
رابطه کودک با مادر نخستين عامل رشد و تکامل وي به شمار مي رود و در او علاقه به اشخاص ديگر را پس از تماس با مادر و افراد ديگر خانواده برقرار مي سازد.
لذا بهترین زمان است که فرزند عزیز خود را با کسانی که از صمیم قلب دوست دارد مانند ائمه و معصومین و اظهار ارادت قلبی و عملی به آن بزرگواران، مثلا درست کردن غذا به نیت آن ها و پخش آن احسان میان همسایه ها؛ به گونه ای می تواند این حس محبت قلبی را آموزش و آگاهی بخشد.
چرا که مادر نخستين واسطه بين کودک و زندگي اجتماعي است.
از سخنان گران مايه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در کتاب المحجّة البيضاء مي توان چنين استفاده نمود که مادر بيش از پدر، به ابراز عواطف نسبت به فرزند خود مي پردازد و درباره رشد و تکامل او بيشتر جديت به خرج مي دهد.(محسن فیض کاشانی، المحجّة البیضاء،قم،نشر آثار، ج 3، ص 435)
زن مظهر عاطفه، مهر و محبت است و همگي شان از مظاهر جمال حق اند؛ به طوري که خمير مايه اصلي رشد و تربيت نسل صالح را تشکيل مي دهند.(شکوه، نوابی نژاد، نقش تربیتی زن از دیدگاه امام خمینی(ره)، مجموعه مقالات کنگره امام خمینی و نقش زن، تهران، ستاد)
پس چه بهتر که به فرهنگ سازی عاشورائی از همان دوران کودکی فرزندش اهمیت قائل شود.
درواقع اساس وپايه ي اصلي شکل گيري شخصيت انسان، درکودکي و مخصوصاً هفت سال اول زندگي است.
همان دوران حساسي که کودک درکناروالدين به سرمي برد ورشد مي کند.
حضرت علي (عليه السلام) به فرزند بزرگوارش امام مجتبي (عليه السلام ) فرمود: «قلب کودک مانند زمين بي گياه است؛هرچه براو عرضه شود مي پذيرد.به همين جهت من قبل ازاينکه قلب توسخت شود ودلت مشغول گردد،به تأدب تو اقدام نمودم».
مهمترين دليل اهميت تربيت درکودکي اين است که قلب کودک که بايد «عرش الرحمان»گردد، دراين دوران خالي ازهرچيزي است وهنوزبه سياهي وپليدي گناهان،آلوده نشده است.دراين سالها، انديشه ودل کودک مانند زميني است که هنوزبذري درآن کشت نشده وهرچه درآن بکارند به بارخواهد نشست .بنابراين مي توان هرگونه صفات اخلاقي واجتماعي را درکودک پروراند. درقلبي که خالي است هم مي توان دوستي و محبت و دين مداري کاشت و به فرهنگ سازی عاشورائی فرزندان پرداخت و هم دشمني و کينه و بي ديني …..
دليل ديگراين که،دراين دوران،هنوزذهن کودک باآموزشهاي بي فايده ومسائل معيشتي ودنيوي مشغول نگرديده است.