نقش زنان در جنگ هادر زمان پیامبر(4)
سَلمی خدمتگزار پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)
سلمی خدمتگزار صفیّه دختر عبدالمطلّب بود که وی او را به رسول خدا بخشید و رسول خدا نیز او را آزاد کرد و به ازدواج ابورافع که عباس بن عبدالمطلّب او را نیز به رسول خدا بخشیده بود، در آورد. ایشان برای مادر ابراهیم فرزند رسول خدا و همچنین برای حضرت فاطمه زهرا(سلام الله) قابلگی و پرستاری کرده و حتی در مراسم غسل دادن آن بانوی بزرگ شرکت داشته؛ چنانکه قهرمانی او سبب گردیده که در جنگ خیبر هم همراه شوهر خود و رسول خدا حضوریافته است. همسر او نیز در جنگ جمل و صفّین شرکت داشت و فرزندان آن دو نیز از کاتبین و نویسندگان و پیروان خاص و ممتاز حضرت علی(علیه السلام) محسوب می شدند.
صفیّه دختر عبدالمطلب
ایشان خواهر حمزه سید الشهدا و عمه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت علی(علیه السلام) می باشد، که اضافه بر قدرت سرودن شعر ، دارای شجاعت بی نظیری بود؛ به عنوان نمونه در جنگ اُحد شرکت داشت و آن گاه که مسلمانان جبهه را رها کردند، صفیه با نیزه ای که به دست گرفته بود جلوی افراد را می گرفت و افرادی را که رسول خدا را ترک می کردند، مورد سرزنش قرار می داد. همچنین تاریخ می نویسد، صفیّه اولین زن مسلمانی است که، مردی از مشرکین را به قتل رسانده است.
زیرا وقتی رسول خدا برای جنگ خندق از مدینه خارج شد، آن حضرت زنان را با حسّان بن ثابت در برج فارع قرار داد؛ مرد یهودی به حالت کنجکاوی و جاسوسی اطراف برج را می گشت ولی حسان بن ثابت حاضر به قتل دشمن خدا و رسول نشد و گفت: اگر من اهل جنگ بودم، همراه رسول خدا می رفتم. بنابراین صفیّه خود عمودی را برداشت و از برج پایین آمد و آن دشمن را با یک ضربه از پای درآورد و سر او را ازتن جدا کرد و به حسّان گفت: سر بریده ی او را به طرف یهودیان پرتاب کن…. او حتی زمانی که بدن مُثله شده ی برادر خود را دید، با شجاعت گفت: این مصیبت در راه خدا اندک است، ما راضی هستیم به رضای خدا و دربرابر این مصیبت شکیبایی می کنیم و آن را به حساب خداوند می گذاریم.
عایشه دختر عبدالله بن عثمان(بر علیه حضرت علی(علیه السلام))
او به خونخواهی عثمان، جنگ جمل را با همکاری طلحه و زبیر علیه حضرت علی(علیه السلام) به راه انداخت و آن گاه هم که در جنگ شکست خورد و مورد ملامت واقع گردید، گفت: من از این کار پشیمانم و این حادثه هم از تقدیرات اهی بوده که رقم خورده بود. همچنین بعد از حادثه از او پرسیدند: مگر تو حقانیت علی (علیه السلام) را نمی دانستی؟ گفت: رحمت خداوند بر علی(علیه السلام)، او بر حق است اما من زن تند مزاجی بودم. و اضهار می داشت: خدا گواه است من شخصا به این کار اقدام نکردم، بلکه طلحه و زبیر مرا به این کار وادار کردند.
منبع اصلی: تایپ شده توسط خودم از کتاب زنان دانشمند و راوی حدیث